ملینلغتنامه دهخداملین . [ م ُ ل َی ْ ی َ ] (ع ص ) نرم گردانیده شده . (آنندراج ). نرم شده . || آرام شده . (ناظم الاطباء).
ملینلغتنامه دهخداملین . [ م ُ ل َی ْ ی ِ ] (ع ص ، اِ) نرم گرداننده . (آنندراج ). هر چیزی که نرم کند. (ناظم الاطباء). نرم کننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : اگر هنوز بر صلابت
ملیّنlaxative, purgative, faecal softenerواژههای مصوب فرهنگستانویژگی دارویی که با افزایش دادن حرکات روده باعث رفع یبوست میشود
ملیناتلغتنامه دهخداملینات . [ م ُ ل َی ْ ی ِ ] (ع ص ، اِ) چیزهایی که شکم نرم کند و یبوست را برطرف نماید. (از ناظم الاطباء). ج ِ ملینه ، تأنیث ملین . رجوع به ملین شود.
ملینوسلغتنامه دهخداملینوس . [ ] (اِخ ) یکی از حکماست که در صنعت کیمیا بحث کرده و گویند به عمل رأس و اکسیر تام وقوف یافته . (ابن الندیم ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ملینهلغتنامه دهخداملینه . [ م ُ ل َی ْ ی ِ ن َ ] (ع ص ) تأنیث ملین . رجوع به ملین شود.- ادویه ٔ ملینه ؛ داروهایی که دفع فضول معده و امعاءرا سهل کند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)