ملکانیلغتنامه دهخداملکانی . [ م َ ] (اِخ ) یکی از فرق ترسایی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ملکانیه و ملکائیه و ملکا شود.
ملکانیهلغتنامه دهخداملکانیه . [ م َ نی ی َ ] (اِخ ) قومی است از نصاری که مریم علیهاالسلام را به خدایی منسوب کنند. (آنندراج ). نام گروهی از ترسایان . (ناظم الاطباء). طایفه ای از نصا
ملکانیهلغتنامه دهخداملکانیه . [ م َ نی ی َ ] (اِخ ) قومی است از نصاری که مریم علیهاالسلام را به خدایی منسوب کنند. (آنندراج ). نام گروهی از ترسایان . (ناظم الاطباء). طایفه ای از نصا
صائغلغتنامه دهخداصائغ. [ ءِ ] (اِخ ) نقولاوس خوری ، یا نقولاوس صائغ حلبی . مولد 1692 م . به حلب . وی به رهبانیت ملکانی که در حناویة و شویریة معروف بود، پیوست . و بسال 1719 م . ب
معجزلغتنامه دهخدامعجز. [ م ُ ج ِ ] (ع ص ، اِ) عاجزکننده . (آنندراج ) (غیاث ). درمانده کننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : عاجزی گرگ است ای غافل که او مردم خوردعاجزی تو بی گمان
ملکائیهلغتنامه دهخداملکائیه . [ م َ ئی ی َ ] (اِخ ) گروهی از ترسایان پیروان عقاید رسمی قسطنطنیه که در ممالک اسلامی نیز می زیستند و نام ملکائیه از ملک به معنی پادشاه مأخوذ است وچون
ملکیهلغتنامه دهخداملکیه . [ م َ ل َ کی ی َ ] (اِخ ) نام فرقه ای از فرق میان عیسی و محمد صلوات اﷲ علیهما. (ابن الندیم ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). طایفه ای است از نصاری و به علت