ملولغتنامه دهخداملو. [ ] (اِخ ) سومین از عادلشاهیان در بیجاپور در 941 هَ . ق . (از طبقات سلاطین اسلام ص 291). و رجوع به همین مأخذ شود.
ملولغتنامه دهخداملو. [ م َ ل ْ وْ ](ع مص ) سخت سیر کردن و دویدن و تیزرفتن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
مِلَوْگویش بختیاریگیلاس وحشى (1. براى دور کردن مورچهها برگ آن را در زیر فرش خانه مىگذارند؛ 2. مغز هسته آن را در ساخت معجونى براى تقویت قواى جنسى بهکارمىبرند؛ 3. مغز هسته آن را بر
ملونیالغتنامه دهخداملونیا. [ م ُ ] (اِ) به لغت سریانی خیار دراز را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بطیخ طویل . (ابن البیطار). مقلونیا خوانند و آن خربزه ٔ دراز بود به شی