ملداویلغتنامه دهخداملداوی . [ م ُ ] (اِخ ) از شاهزاده نشین های ساحل دانوب که در شمال شرقی رومانی قرار دارد. در سال 1504 م . به دست ترکها افتاد و در قرن هیجدهم میلادی به وسیله ٔ سل
ملداویلغتنامه دهخداملداوی . [ م ُ ] (اِخ ) جمهوری سوسیالیستی سویتیک ... یکی از جمهوریهای فدرال اتحاد جماهیر شوروی است که در سال 1940 م . (جنگ جهانی دوم ) به وجود آمد. این جمهوری م
متداویلغتنامه دهخدامتداوی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) آن که خود را دارو کند. (از آنندراج ). آن که خویشتن را دارو کند. (ناظم الاطباء). آن که خود را معالجه کند. و رجوع به تداوی شود.
مداویلغتنامه دهخدامداوی . [ م ُ ] (ع ص ) درمان کننده . تیمارکننده . (ناظم الاطباء). معالج : و باز آن را به خصال محمود... با مقام اعتدال آرد چنانک مداوی حاذق در دفع امراض مذمه . (
مداویلغتنامه دهخدامداوی . [ م ُ وا ] (ع ص ) دواکرده شده . درمان کرده شده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تیمارشده . علاج شده . || آنکه از کسی درمان می خواهد. (ناظم الاطباء).
مرداویلغتنامه دهخدامرداوی . [ م َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن عبدالولی بن جباره نصری مرداوی صالحی ملقب به شهاب الدین و مشهور به ابن جبارة (647 تا 728 هَ . ق .) نحوی حنبلی است به مصر تع
استوردزالغتنامه دهخدااستوردزا.[ اِ ] (اِخ ) خاندانی رومی که بسیاری از شاهان مُلْداوی از آن برخاسته اند.
کانت میرلغتنامه دهخداکانت میر. (اِخ ) کنستانتین . (از 1685 تا 1693 م .) شاهزاده ٔ ملداوی بود و او کسی است که پسرش دیمیتری که به سال 1673 متولد و به سال 1723 بدرود حیات گفته است مورخ
ژتلغتنامه دهخداژت . [ ژِ ] (اِخ ) طائفه ای از سیتهای اروپا. مسکن ایشان نخست در ساحل یمین رود دانوب بود. داریوش کبیر پادشاه ایران با آنان حرب و اسکندر مقدونی با ایشان اتحاد کرد
بایزیدلغتنامه دهخدابایزید. [ ی َ ](اِخ ) (سلطان ... دوم ) پسر سلطان محمد دوم متولد 1447 م . که از 1481م . / 886 هَ . ق . تا 1512 م . / 918 هَ . ق . در عثمانی حکومت داشت و معاصر شا
بسارابیلغتنامه دهخدابسارابی . [ ب ِ ] (اِخ ) ناحیه ای از سرزمین سکائیه ٔ اروپایی بنقل هرودوت . (از ایران باستان ص 615). نام کشور اروپای شرقی و یکی از ایالات رومانی است که مابین دنی