ملخونیهلغتنامه دهخداملخونیه . [ م َ ل َ ی َ ] (معرب ، اِ) مالیخولیا. (از دزی ج 2 ص 611). رجوع به مالیخولیا شود.
ملقونیهلغتنامه دهخداملقونیه . [ م َ ل َ ی َ ] (اِخ ) شهری است نزدیک قونیه . (منتهی الارب ). شهری است از شهرهای روم در نزدیکی قونیه . از کوههای آن سنگ آسیا برند. (از معجم البلدان ).
ملقونیهلغتنامه دهخداملقونیه . [ م َ ل َ ی َ ] (اِخ ) شهری است نزدیک قونیه . (منتهی الارب ). شهری است از شهرهای روم در نزدیکی قونیه . از کوههای آن سنگ آسیا برند. (از معجم البلدان ).
قباذقلغتنامه دهخداقباذق . [ ق َ ذِ] (اِخ ) ولایتی است بزرگ و پهناور در کشور روم که حدود آن کوههای طرسوس و اذنة و مصیصه است و در آن دژهائی است و از آن جمله قوة و خضره و انطیغوس و