بنات الملالغتنامه دهخدابنات الملا. [ ب َ تُل ْ م َ ] (ع اِ مرکب ) بقر وحشی . آهو. و ملا بمعنی صحرا است . (از المرصع).
ملجادیکشنری عربی به فارسیسوراخ زيرزميني , نقب , پناهگاه , زيرزمين لا نه کردن , پنهان شدن , نقب زدن , جان پناه , محافظت , حمايت , محافظت کردن , پناه دادن
مَّلْجَأٍفرهنگ واژگان قرآنپناهگاه (کلمه ملجا به معناي آن نقطهاي است که آدمي بدان پناهنده و متحصن ميشود )
ادیب فراهانیلغتنامه دهخداادیب فراهانی . [ اَ ب ِ ف َ ] (اِخ ) محمدصادق متخلص به امیری ملقب به ادیب الممالک فرزند حاجی میرزا حسین نوه ٔمیرزا معصوم محیط برادر میرزا ابوالقاسم قائم مقام وز
لسان الحمرةلغتنامه دهخدالسان الحمرة. [ ل ِ نُل ْ ح ُم ْ م َ رَ ] (اِخ ) ورقأبن اشعر مکنی به ابوکلاب . و او از علمای انساب است . (ابن الندیم ). هو ورقأبن الاشعر البکری کان من افصح الن