ملجادیکشنری عربی به فارسیسوراخ زيرزميني , نقب , پناهگاه , زيرزمين لا نه کردن , پنهان شدن , نقب زدن , جان پناه , محافظت , حمايت , محافظت کردن , پناه دادن
مَّلْجَأٍفرهنگ واژگان قرآنپناهگاه (کلمه ملجا به معناي آن نقطهاي است که آدمي بدان پناهنده و متحصن ميشود )
ادیب فراهانیلغتنامه دهخداادیب فراهانی . [ اَ ب ِ ف َ ] (اِخ ) محمدصادق متخلص به امیری ملقب به ادیب الممالک فرزند حاجی میرزا حسین نوه ٔمیرزا معصوم محیط برادر میرزا ابوالقاسم قائم مقام وز
غانملغتنامه دهخداغانم . [ ن ِ ] (اِخ ) ابن محمد بغدادی ، مکنی به ابومحمد. او راست : کتاب مجمع الضمانات و کتاب ملجاً القضات عندتعارض البینات . (معجم المطبوعات ستون 385 و 515).