ملجادیکشنری عربی به فارسیسوراخ زيرزميني , نقب , پناهگاه , زيرزمين لا نه کردن , پنهان شدن , نقب زدن , جان پناه , محافظت , حمايت , محافظت کردن , پناه دادن
ملجالغتنامه دهخداملجا. [ م َ ] (ع اِ) مأخوذ از تازی ، مَلجَاء.پناهگاه و جای پناه و مأمن و جای امن و پشت و پناه و جای استراحت و آسایش . (ناظم الاطباء) : روزی است ازآن پس که در
مَّلْجَأٍفرهنگ واژگان قرآنپناهگاه (کلمه ملجا به معناي آن نقطهاي است که آدمي بدان پناهنده و متحصن ميشود )
ملجاءلغتنامه دهخداملجاء. [ م َ ] (ع ص ) شاة ملجاء؛ گوسفندی که پاره ای از او سفید بود و پاره ای سیاه . (مهذب الاسماء). چیزی که سفیدی و سیاهی داشته باشد. (از معجم البلدان ).
ملجاءلغتنامه دهخداملجاء. [ م َ ج َءْ ] (ع اِ) پناگاه . ج ، ملاجی ٔ.(مهذب الاسماء). اندخسواره . (دهار). پناهگاه . (ترجمان القرآن ). پناه جای . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به مع
مَّلْجَأٍفرهنگ واژگان قرآنپناهگاه (کلمه ملجا به معناي آن نقطهاي است که آدمي بدان پناهنده و متحصن ميشود )