ملبوسلغتنامه دهخداملبوس . [ م َ ] (ع ص ) پوشیده وجامه پوشیده . (ناظم الاطباء) : به لباس پیراسته ٔ عمر ملبوس و متردی شدندی . (سندبادنامه ص 342). || مجازاً، مخفی . نهان . پنهان : گ
ملبوساتلغتنامه دهخداملبوسات . [ م َ ] (ع اِ) جامه هایی که از آن لباس ساخته می شود و جامه های پوشیدنی . (غیاث ) (آنندراج ). مأخوذ از تازی ، جامه ها و پوشاکها و کسوتها. (ناظم الاطبا
ملابس داخليةدیکشنری عربی به فارسیملبوس کتاني , زير پوش زنانه , شلوار , زير شلواري , تنکه , زير پوش , زيرجامه , لباس زير
ملبوساتلغتنامه دهخداملبوسات . [ م َ ] (ع اِ) جامه هایی که از آن لباس ساخته می شود و جامه های پوشیدنی . (غیاث ) (آنندراج ). مأخوذ از تازی ، جامه ها و پوشاکها و کسوتها. (ناظم الاطبا