ملایک نفسلغتنامه دهخداملایک نفس . [ م َ ی ِ ن َ ف َ ] (ص مرکب ) که نفسی چون فرشتگان دارد. آنکه نفسی طیب چون فرشتگان دارد : آدمی نفس و ملایک نفسندپادشاسار و پیمبرسیرند.خاقانی .
میلاقلغتنامه دهخدامیلاق . (اِخ ) دهی است از دهستان خرقان شرقی بخش آوج شهرستان قزوین ، واقع در 24هزارگزی خاور آوج با 385 تن سکنه آب آن از چشمه و رودخانه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج <span class="hl" dir="ltr
ملائکلغتنامه دهخداملائک . [ م َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ مَلَک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ِ مَلَک و مَلأک . (از اقرب الموارد). رجوع به ملایک و ملک و مَلأک شود.
ملاغلغتنامه دهخداملاغ . [ م ُل ْ لا ] (ع ص ، اِ) ج ِ مالغ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ِ مالغ، مرد تباه کار فاسد. (آنندراج ). رجوع به مالغ شود.
ملایکلغتنامه دهخداملایک . [ م َ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ مَلَک و مَلْأک . فرشتگان . ملائک : به دشتی رسیدم بمانند دریاکه کس جز ملایک ندیدیش معبر. عمعق (دیوان چ نفیسی ص 146).چون به شاهین قضا انصاف سنجی گاه ح
ملایکلغتنامه دهخداملایک . [ م َ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ مَلَک و مَلْأک . فرشتگان . ملائک : به دشتی رسیدم بمانند دریاکه کس جز ملایک ندیدیش معبر. عمعق (دیوان چ نفیسی ص 146).چون به شاهین قضا انصاف سنجی گاه ح