ملا یزغللغتنامه دهخداملا یزغل . [ م ُ ل لا ی َ غ َ] (اِ مرکب ) آدم شوریده رنگ و بد سر و وضع و بدلباس و کثیف و ژولیده . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).
ملایعقوبلغتنامه دهخداملایعقوب . [ م ُل ْ لا ی َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ملایعقوب است که در بخش مرکزی شهرستان سراب واقع است و 607 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
ملایعقوبلغتنامه دهخداملایعقوب . [ م ُل ْ لا ی َ ] (اِخ ) یکی از بخشهای شهرستان سراب است که در جنوب شرقی شهرستان واقع و محدود است از شمال به دهستان آغمیون ، از جنوب به کوه بزکش ، از
کلاته ملاقلیلغتنامه دهخداکلاته ملاقلی . [ ک َ ت ِ م ُل ْ لا ق ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان دوغائی است که در بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع است و 517 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج
یزقللغتنامه دهخدایزقل . [ ی َق َ / ی ِ ق ِ ] (اِخ ) نامی از نامهای مردان یهود: ملایزقل . (یادداشت مؤلف ). حزقیل . رجوع به ملایزقل شود.
ملایعقوبلغتنامه دهخداملایعقوب . [ م ُل ْ لا ی َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ملایعقوب است که در بخش مرکزی شهرستان سراب واقع است و 607 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
ملایعقوبلغتنامه دهخداملایعقوب . [ م ُل ْ لا ی َ ] (اِخ ) یکی از بخشهای شهرستان سراب است که در جنوب شرقی شهرستان واقع و محدود است از شمال به دهستان آغمیون ، از جنوب به کوه بزکش ، از