ملانقطیفرهنگ انتشارات معین(مُ لْ لا نُ قَ) (ص نسب .) کنایه از: 1 - کسی که زیاد به سنت های کهن ادبی پای بند باشد. 2 - کسی که به املای دقیق و تحت اللفظی واژه ها بیشتر توجه می کند تا معنای
ملانقطیلغتنامه دهخداملانقطی . [ م ُل ْ لا ن ُ ق َ ] (ص مرکب ) کسی که با کم و زیاد شدن یک نقطه ٔ نوشته از خواندن آن عاجز آید. آدم کم سواد. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). آنکه تا
شادروان شوشترلغتنامه دهخداشادروان شوشتر. [ دُ ن ِ ت َ ] (اِخ ) یا شادروان تستر. ابن البلخی درباره ٔ آن آورده است : شادروان شوشتر او [ شاپوربن اردشیر ] بست اما درست تر آن است که شاپور ذوا
انبانلغتنامه دهخداانبان . [ اَم ْ] (اِ) ظرف چرمی که در آن زاد نگه دارند. توشه دان . (آنندراج ). جراب . (دهار) (منتهی الارب ). علق . جشیر. خرص . قشع. (منتهی الارب ). خریطه که در ا
بابلغتنامه دهخداباب . (اِخ ) (1236 - 1266هَ . ق .) میرزا علی محمد شیرازی ولادتش در غره ٔ محرم سال هزار و دویست و سی و شش قمری ، و در بیست و هفتم شعبان سال هزار و دویست و شصت و
پسر کاکولغتنامه دهخداپسر کاکو. [ پ ِ س َ رِ ] (اِخ ) محمدبن ابوالعباس دشمنزیار کاکویه مکنی به ابی جعفر و ملقب به علاءالدوله از دیالمه ٔ کاکویه صاحب اصفهان و مضافات . وی پسرخال والده
ملانقطیلغتنامه دهخداملانقطی . [ م ُل ْ لا ن ُ ق َ ] (ص مرکب ) کسی که با کم و زیاد شدن یک نقطه ٔ نوشته از خواندن آن عاجز آید. آدم کم سواد. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). آنکه تا