ملانقطیفرهنگ انتشارات معین(مُ لْ لا نُ قَ) (ص نسب .) کنایه از: 1 - کسی که زیاد به سنت های کهن ادبی پای بند باشد. 2 - کسی که به املای دقیق و تحت اللفظی واژه ها بیشتر توجه می کند تا معنای
ملانقطیلغتنامه دهخداملانقطی . [ م ُل ْ لا ن ُ ق َ ] (ص مرکب ) کسی که با کم و زیاد شدن یک نقطه ٔ نوشته از خواندن آن عاجز آید. آدم کم سواد. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). آنکه تا
ملابهریلغتنامه دهخداملابهری . [ م ُل ْ لا ب َ ] (ص مرکب ) ملانقطی . آنکه نتواند به خوبی کتابت خواندن جز آنکه نقطه ها و اعراب آن واضح نهاده باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع
کوتهفکریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال فکری، دگماتیسم، تنگنظری قطعیت خودرأیی ملانقطی (ملالغتی) بودن، سختگیری، مشکلپسندی متعصب، افراطی، لاهوتی خرافات نژادپرست
نقطیلغتنامه دهخدانقطی . [ ن ُ ق َ ](ص نسبی ) منسوب به نقطه . رجوع به نقط و نقطه شود.- ملانقطی . رجوع به همین مدخل شود.
کوتهفکرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال بین، کوتهنظر، قشری، مرتجع، کهنهپرست، واپسگرا، متحجر، محافظهکار، تنگنظر، ملانقطی، خردهبین، سختگیر