میلاولغتنامه دهخدامیلاو. (اِ) شاگرد. (لغت فرس اسدی ) (فرهنگ اوبهی ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (یادداشت مؤلف ). به معنی شاگرداست که در مقابل اوستاد باشد. (برهان ) : میلاو منی ای فغ و استاد توام من پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه میلاو. رود
میلاو فرهنگ فارسی عمید۱. شاگرد: ◻︎ میلاو منی ای فغ و استاد توام من / پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه بستان (رودکی: ۵۲۶).۲. شاگرد دکان.
ملوفلغتنامه دهخداملوف . [ م َ ] (ع ص ) کلأ ملوف ؛ گیاه باران شسته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).