ملابلغتنامه دهخداملاب . [ م َ ] (معرب ، اِ) نوعی است از بوی خوش . (مهذب الاسماء). فارسی معرب است و آن نوعی از بوی خوش است . (المعرب جوالیقی ص 316). نوعی از بوی خوش یا آن زعفران
ملعبلغتنامه دهخداملعب . [ م َ ع َ ] (ع اِ) بازیگاه . ج ، ملاعب . (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). بازیگاه . (دهار) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بازیگاه و جای بازی . (ناظم الاطباء
ملعبلغتنامه دهخداملعب . [ م َ ع َ ] (ع مص ) لَعْب . لِعْب . لَعِب . (ناظم الاطباء). رجوع به لعب شود.
ملعبلغتنامه دهخداملعب . [ م ُ ل َع ْ ع ِ ] (از ع ، ص ، اِ) منحوت از لعاب . کلمه ای است برساخته ٔ فارسی زبانان . داروی لعاب دار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماده ٔ بعد
ملابسدیکشنری عربی به فارسیرخت , اسباب , اراستن , پوشاندن , جامه , جامه لباس , ملبوس , پوشاک , لباس , پوشيدن , در بر کردن , بر سر گذاشتن , پاکردن (کفش و غيره) , عينک يا کراوات زدن , فرسود
ملابس داخليةدیکشنری عربی به فارسیملبوس کتاني , زير پوش زنانه , شلوار , زير شلواري , تنکه , زير پوش , زيرجامه , لباس زير
ملاباقرلغتنامه دهخداملاباقر. [ م ُل ْ لا ق ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سربند بالاست که در بخش سربند شهرستان اراک واقع است و 1067 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).