مقیاس ترتیبیordinal scale, ordinal level of measurementواژههای مصوب فرهنگستانمقیاسی که در آن رستهها ازطریق جبر نابرابریها (کمتر از و بیشتر از) در ارتباط با یکدیگر تعریف میشوند
مقیاسفرهنگ مترادف و متضاد۱. قاعده، معیار، ملاک ۲. اندازه، تعداد، حد، مقدار، میزان ۳. واحد ۴. نمونه ۵. اشل
مقیاس فاصلهایinterval scaleواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مقیاس اندازهگیری با ویژگیهای مشابه مقیاس ترتیبی، ولی با فاصلۀ یکسان بین واحدها در سراسر دامنۀ آن
ساللغتنامه دهخداسال . (اِ) حرکت یک دوره ٔ آفتاب است از نقطه ٔ برج حمل تا نقطه ٔ آخر برج حوت و آن را به عربی سنة گویند. (برهان ). سنة. (دهار) (انجمن آرا). عام . (دهار) (منتهی ال
چاپارخانهلغتنامه دهخداچاپارخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) پستخانه . چپرخانه . ایستگاه : «دولت هخامنشی علاوه بر اینکه اهمیت زیاد براهها میداد، در دفعه ٔ اولی چاپارخانه هائی تأسیس کر
میرزالغتنامه دهخدامیرزا. (ص مرکب ، اِ مرکب ) مخفف میرزاده و میرزاد و امیرزاده . (یادداشت لغت نامه ). مرزا و شاهزاده و امیرزاده . (ناظم الاطباء). پیشتر از القاب شهزادگان بود. و در