مقولهلغتنامه دهخدامقوله . [ م َ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِ) سخن گفته شده . (ناظم الاطباء). گفته . گفتار. ج ، مقولات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || درباب ؛ از هر مقوله ای ؛ از هر د
مقولةلغتنامه دهخدامقولة. [ م ُ ق َوْ وَ ل َ ](ع ص ) کلمة مقولة؛ سخن باربار گفته شده . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مقولةلغتنامه دهخدامقولة. [ م ُ ق َوْ وَ ل َ ](ع ص ) کلمة مقولة؛ سخن باربار گفته شده . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
درمیان گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد درمیان گرفتن، محاصره کردن، احاطهکردن، حمله کردن درآغوش گرفتن(کشیدن)، بهناز پروردن دور گرفتن، حلقه زدن (بهدور چیزی) دور زدن، دیوارکشیدن مجاور بودن
مرئوسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کهتر، زیردست، مادون، پایین رتبه، سال پایینی کارمنددولت ◄ مستوفی فراش، خادم، نوکر، شخص بیاهمیت، ملازم رعایا قوای کمکی منصوب، مأمور نایب، معاون وکیل،
کمترفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت متر، اقل، کم، ناچیز، ناقابل، کوچک نازل، پایینقیمت، کاهشیافته، کوچکشده، منقبض کمترین، حداقل، اسفل، پایینترین
کهترفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ، جوانتر، خردسال زیردست، پایین رتبه، مرئوس▲ پست، نامرغوب، بازاری، درجه سه، بدتر ناقص