مقدونیاییلغتنامه دهخدامقدونیایی . [ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به مقدونیا. (ناظم الاطباء). رجوع به مقدونیه و مقدونیا شود.
بهرونلغتنامه دهخدابهرون . [ ب ِ ] (اِخ ) نام اسکندر ذوالقرنین است . (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ) (رشیدی ). نام اسکندر فیلقوس مقدونیایی . (ناظم الاطباء).
کیانلغتنامه دهخداکیان . [ ک َ ] (اِخ ) پادشاهان کیان را نیز گفته اند که کیقباد و کیخسرو و کیکاوس و کی لهراسب باشد. (برهان ). نام سلسله ٔ دویم از پادشاهان ایران که اول ِ آنها کیق
بطلمیوسلغتنامه دهخدابطلمیوس . [ ب َ ل َ ] (اِخ ) بطلیموس مأخوذ از یونانی ، چهارده نفر از پادشاهان مصررا گویند که پس از مرگ اسکندر فیلفوس مقدونیایی در آن مملکت سلطنت کردند . (ناظم
هرسویه پادشاهانلغتنامه دهخداهرسویه پادشاهان . [ هََ ی ِ دِ ] (اِ مرکب ) به معنی ملوک الطوایف و از مجعولات دساتیر است . (یادداشت به خط مؤلف ). آن سلسله از نژاد پادشاهان را گویند که پس از م
ناهدهلغتنامه دهخداناهده . [ هَِ دَ /دِ ] (اِخ ) نام مادر اسکندر مقدونیائی . (ناظم الاطباء). ناهد. ناهید. (انجمن آرا). رجوع به ناهید شود.