مقدماتلغتنامه دهخدامقدمات . [ م ُ ق َدْ دَ ] (ع اِ) کردارهای نخستین و گفتارهای نخستین و چیزهایی که نخست وجود آنها لازم است . (ناظم الاطباء). ج ِ مقدمة. چیزهایی که وجود آنها برای ش
مقدماتیدیکشنری فارسی به انگلیسیelementary, exploratory, initial, initiative, initiatory, introductory, pilot, pirmary, pre-, preliminary, preparatory, rough-and-ready