مقاومت شارهfluid resistanceواژههای مصوب فرهنگستاننیرویی که در خلاف جهت حرکت جسم در مایع یا گاز بر آن وارد میشود
مقاومتفرهنگ مترادف و متضادابرام، استقامت، استواری، ایستادگی، پافشاری، پایداری، توانایی، دوام، طاقت، قدرت، مدافعه، نیرو، یارایی
پایداری ایستاییstatic stability 2واژههای مصوب فرهنگستانمقاومت شارة ساكن در ايجاد حركت تلاطمي تنها براثر عامل شناوري متـ . پایداری آبایستایی hydrostatic stability پایداری قائم vertical stability
اصطکاک شارهfluid frictionواژههای مصوب فرهنگستانمقاومت در برابر جریان شاره که از برهمکنش ذرات شاره و دیوارههای مسیر پدید میآید
شارۀ گرانروviscous fluidواژههای مصوب فرهنگستانشارهای که با نیروهای گرانروِ خود در برابر تغییر شکل مقاومت میکند
شارشگیرflow resistanceواژههای مصوب فرهنگستانهر عاملی که در برابر عبور شاره از مجرا ایجاد مقاومت کند متـ . مقاومت شارشی
پایداری دینامیکیdynamic stabilityواژههای مصوب فرهنگستان[حملونقل هوایی، فیزیک] وضعیت جسم درحالِحرکتی که در خروج از وضعیت پایا نوسانات را میرا میکند و بهتدریج به وضعیت اولیه بازمیگردد [علوم جَوّ] وضعیتی که در آن