مقاومت انتقالیtransference resistanceواژههای مصوب فرهنگستاندر روانکاوی، مقاومت بیمار در برابر طرح موضوعات ناخودآگاهانه، با سکوت یا ابراز احساسات عشق یا نفرت منتقلشده از روابط گذشته، به شخص روانکاو
مقاومتفرهنگ مترادف و متضادابرام، استقامت، استواری، ایستادگی، پافشاری، پایداری، توانایی، دوام، طاقت، قدرت، مدافعه، نیرو، یارایی
بیشپتانسیل انتقال بارcharge transfer overpotentialواژههای مصوب فرهنگستانبیشپتانسیل الکترود که ناشی از مقاومت لایۀ دوگانه در برابر انتقال بار الکتریکی است
سپربافة گیرانشignition harnessواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای کامل از بافههایی با مقاومت بالا و پایهها و اتصالات که برای انتقال جریان ولتاژبالا از آهنربا به انواع شمعهای گیرانش در داخل موتور به کار میرود
shuntsدیکشنری انگلیسی به فارسیshunts، انتقال، مقاومت موازی، منحرف کردن، تغییر جهت دادن، از میان بردن، کنار گذاشتن، ترن را بخط دیگری انداختن
shuntدیکشنری انگلیسی به فارسیشانت، انتقال، مقاومت موازی، منحرف کردن، تغییر جهت دادن، از میان بردن، کنار گذاشتن، ترن را بخط دیگری انداختن
رساناییconductanceواژههای مصوب فرهنگستان1. در ترمودینامیک، حاصل تقسیم گرمای انتقالیافته بین دو سطح بر اختلاف دمای میان آن دو 2. در الکتریسیته، معکوس مقاومت الکتریکی در مداری که واکُنایی نداشته باشد