مقاشلغتنامه دهخدامقاش . [ م َق ْ قا ] (از ع ، اِ) مأخوذ از منقاش تازی وبه معنی آن . (ناظم الاطباء). و رجوع به منقاش شود.
مغاشلغتنامه دهخدامغاش . [ م ُ غاش ش ] (ع ص ) آن که شتابی می کند و تعجیل می نماید. (ناظم الاطباء). پیشدستی کننده . (از اقرب الموارد). جاؤا مغاشین للصبح ؛ یعنی آمدند سبقت کنان .