مفضضلغتنامه دهخدامفضض . [ م ُ ف َض ْ ض َ ] (ع ص ) سیم اندود. (صراح ). سیم اندود کرده شده . (آنندراج ).سیم اندود. نقره گین . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آب نقره داده شده
مفضضفرهنگ انتشارات معین(مُ فَ ضَّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - نقره اندود شده ، سیم اندود. 2 - آب نقره داده .
مفوضيةدیکشنری عربی به فارسیماموريت , تصدي , حق العمل , فرمان , حکم , هيلت , مامورين , کميسيون , انجام , گماشتن , ماموريت دادن , سفارت , نمايندگي , ايلچي گري , وزارت مختار
مفضلدیکشنری عربی به فارسیمطلوب , برگزيده , مخصوص , سوگلي , محبوب , مرجح , داراي رجحان , قابل ترجيح , برتر
استنسوارلغتنامه دهخدااستنسوار. [ اُ ت َ ] (فرانسوی ، اِ) (از لاتینی استنسوس ، به معنی نموده ) ظرفی مفضّض یا مُطلا که مسیحیان در آن نان مقدس گذارند.
سیم اندودلغتنامه دهخداسیم اندود. [ اَ ] (ن مف مرکب ) سیم آلود. (آنندراج ). مفضض و هر چیز اندوده شده از نقره . (ناظم الاطباء). سیم اندوده . آب نقره داده .