مفصلاًلغتنامه دهخدامفصلاً. [ م ُ ف َص ْ ص َ لَن ْ ] (ع ق ) مأخوذ از تازی ، با تفصیل و مشروحاً و با دقت و با بیان طولانی . (ناظم الاطباء).
مُفَصَّلاًَفرهنگ واژگان قرآنبه صورت روشن و واضح - جزء به جزء شده - فصل به فصل شده - به تفصیل بیان شده(تفصيل به معناي روشن ساختن معاني و رفع اشتباه از آن است ، به نحوي که اگر خلط و تداخلي
مُّفَصَّلَاتٍفرهنگ واژگان قرآنبه صورت روشن و واضحها - جزء به جزء شده ها - فصل به فصل شده ها- به تفصیل بیان شده ها(تفصيل به معناي روشن ساختن معاني و رفع اشتباه از آن است ، به نحوي که اگر خلط
مفصلگویش اصفهانی تکیه ای: band طاری: mefsal / moč طامه ای: mefsal طرقی: mefsal کشه ای: mefsal نطنزی: mafsal
لامفصليدیکشنری عربی به فارسیوابسته به بي مفصلا ن , بي بند , بي مفصل , ناشمرده , درست ادا نشده , غير ملفوظ
فُصِّلَتْفرهنگ واژگان قرآنجزء جزء شده - مفصلاً بيان شده -در نهايت روشني بيان شد(و مراد از تفصيل آيات قرآن در عباراتي نظير "کِتَابٌ فُصِّلَتْ ءَايَاتُهُ "اين است که اجزاي آن از يکديگر به
نُفَصِّلُفرهنگ واژگان قرآنجزء به جزء بيان مي کنيم - مفصلاً بيان مي کنيم -در نهايت روشني بيان مي کنيم(و مراد از تفصيل آيات قرآن در عباراتي نظير "کِتَابٌ فُصِّلَتْ ءَايَاتُهُ "اين است که ا
يُفَصِّلُفرهنگ واژگان قرآنجزء به جزء بيان مي کند - مفصلاً بيان مي کند -در نهايت روشني بيان مي کند(و مراد از تفصيل آيات قرآن در عباراتي نظير "کِتَابٌ فُصِّلَتْ ءَايَاتُهُ "اين است که اجزا