مفرهلغتنامه دهخدامفره . [ م ُ رِه ْ ] (ع ص ) ناقه ٔ بچه ٔ زیرک آور. مُفرِهَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ماده شتر بچه ٔ زیرک آور. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مُفَرّه . مُف
مفرحفرهنگ مترادف و متضاد۱. باصفا، شادیآور، شادیبخش، فرحبخش، نشاطآور، نشاطانگیز، نزهتبخش، نزه ۲. محظوظ ≠ بیصفا
مفرحلغتنامه دهخدامفرح . [ م ُ رِ ] (ع ص ) شادمانی آورنده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به افراح شود.
مرهفرهنگ انتشارات معین(مَ رِّ) [ ع . مرة ] 1 - (مص م .) یک بار کاری را انجام دادن . 2 - (اِ.) یک دفعه ، یک مرتبه .
مرهفرهنگ انتشارات معین(مَ رِّ) [ ع . مرة ] 1 - (مص م .) یک بار کاری را انجام دادن . 2 - (اِ.) یک دفعه ، یک مرتبه .