مفرضحلغتنامه دهخدامفرضح . [ م ُ ف َ ض َ ] (ع ص ) مرد سست و ناتوان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). مرد درشت پیکر ناتوان و سست . (از اقرب الموارد).
مارضحاکیلغتنامه دهخدامارضحاکی . [ رِ ض َح ْحا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از زنجیر است که بر پای مجرمان نهند. (برهان ) (آنندراج ) : دست آهنگر مرا در مار ضحاکی کشیدگنج افریدون چه