مفدملغتنامه دهخدامفدم . [ م ُ ف َدْ دَ ] (ع ص ) ابریق مفدم ؛ آب دستان سرپوش نهاده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مفدملغتنامه دهخدامفدم . [ م ُ دَ ] (ع ص ) جامه ٔ سرخ پررنگ . (مهذب الاسماء). ثوب مفدم ؛ جامه ٔ نیک سرخ رنگ یا جامه ٔ سرخ که نه غایت سرخ باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). جامه ٔ س
مفدمةلغتنامه دهخدامفدمة. [ م ُ ف َدْ دَ م َ ] (ع ص ) ثور مفدمة؛ گاوان باپتفوزبند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، مفدمات . (ناظم الاطباء).
مفدماتلغتنامه دهخدامفدمات . [ م ُ ف َدْ دَ] (ع ص ، اِ) آب دستانها. (ناظم الاطباء). ابریقها. (از اقرب الموارد). || خمهای دربسته . (ناظم الاطباء). خمهای بزرگ . (از اقرب الموارد). ||
مدمغفرهنگ انتشارات معین(مُ دَ مَّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - غذای چرب کرده شده . 2 - در فارسی : کسی که دماغ (تکبر) و نخوت دارد؛ پرنخوت ، متکبر.
مفدمةلغتنامه دهخدامفدمة. [ م ُ ف َدْ دَ م َ ] (ع ص ) ثور مفدمة؛ گاوان باپتفوزبند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، مفدمات . (ناظم الاطباء).
مفدماتلغتنامه دهخدامفدمات . [ م ُ ف َدْ دَ] (ع ص ، اِ) آب دستانها. (ناظم الاطباء). ابریقها. (از اقرب الموارد). || خمهای دربسته . (ناظم الاطباء). خمهای بزرگ . (از اقرب الموارد). ||
مردم شناسیفرهنگ انتشارات معین( ~ . ش )(حامص .) 1 - شناختن اخلاق و آداب مردمان . 2 - علمی است که انسان را در سلسلة حیوانات مورد مطالعه قرار می دهد و از نژادهای مخلف انسان و طرز زندگی و وضع