رایگانلغتنامه دهخدارایگان . [ ی ْ / ی ِ ] (ص نسبی ) راهگان . هر چیز که در راه یابند. (ناظم الاطباء) (از برهان ) (جهانگیری ). هر چیز مفت و چلمه که آن را عوض و بدلی نباید داد. (از ب
مفتلغتنامه دهخدامفت . [ م ُ ] (ص ، ق ) رایگان و بدون مزد و بدون اجرت که چلمله و شایان نیز گویند. (ناظم الاطباء). رایگان . به رایگان . مجان . مجاناً. بی بها. بی قیمت . آنچه بی ر
ناخریدهلغتنامه دهخداناخریده . [ خ َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) که خریداری نشده باشد. که خریده نشده است . که برایگان به دست آمده باشد. رایگان . مفت . مجانی : دُرّ است ناخریده و مشک است
رایگانیلغتنامه دهخدارایگانی . [ ی ْ / ی ِ ] (ص نسبی ، ق ) رایگان . مفت و آسان . (بهار عجم ) (آنندراج ) (ارمغان آصفی ) (از مجموعه ٔ مترادفات ص 318). مجانی : ببخشش اگر پیش کانی بودهم