مفاصالغتنامه دهخدامفاصا. [ م ُ ] (از ع ،اِمص ) مفاصاة. رجوع به مفاصاة شود. || سندی است که در تاریخ معین پس از رسیدگی حساب به عضوی که درآمد هزینه بر عهده ٔ او بوده داده می شود، و
مفاصافرهنگ انتشارات معین(مُ) [ ع . مفاصاة ] 1 - (مص م .) تصفیه حساب کردن . 2 - (اِ.) سندی که پس از رسیدگی به حساب شخصی یا مالیات مؤدی مبنی بر تصفیه حساب او به وی دهند. ؛ ~حساب صورت ت
مفاصاةلغتنامه دهخدامفاصاة. [ م ُ ] (ع مص ) جدا کردن چیزی را از چیز دیگر. (از اقرب الموارد). مفاصا. و رجوع به مفاصا شود.
مفاصاةلغتنامه دهخدامفاصاة. [ م ُ ] (ع مص ) جدا کردن چیزی را از چیز دیگر. (از اقرب الموارد). مفاصا. و رجوع به مفاصا شود.
صافی نامهلغتنامه دهخداصافی نامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) مفاصانامه . نامه ای که برای تصفیه حساب یا مصالحت نویسند.
quittanceدیکشنری انگلیسی به فارسیquittance، پاکی، رسید مفاصا، برائت، تبرئه، پاداش، بازپرداختن، جبران کردن
quittancesدیکشنری انگلیسی به فارسیگشت و گذار، پاکی، رسید مفاصا، برائت، تبرئه، پاداش، بازپرداختن، جبران کردن