مغیلاتواژهنامه آزادفارسی ریشه شناسی اسم امُ غیلان ، درختچه خار دار که در بیابان ها می روید . اسم 1-مُغیلان 2- درختچه ای با خارها ، بسیار ، خار شتر
مغیراتلغتنامه دهخدامغیرات . [ م ُ غ َی ْ ی ِ ] (ع ص ،اِ) چیزهای ناپایدار و قابل تغییر. (ناظم الاطباء).
مغیراتلغتنامه دهخدامغیرات . [ م ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مغیرة. غارت کنندگان . به غارت رفتگان . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و العادیات ضبحاً. فالموریات قدحاً. فالمغیرات صبحاً . (قر
مغیلانلغتنامه دهخدامغیلان . [ م ُ غ َ / م ُ ] (اِ) نام درختی است خاردار و به عربی آن را ام غیلان خوانند. (برهان ). درخت کیکر و ببول . (الفاظ الادویه ). درخت ببول که به هندی کیکر ن
محیلاتلغتنامه دهخدامحیلات . [ ] (اِخ ) نام موضعی است و در شعر امروءالقیس آمده است . (معجم البلدان ).
مغیراتلغتنامه دهخدامغیرات . [ م ُ غ َی ْ ی ِ ] (ع ص ،اِ) چیزهای ناپایدار و قابل تغییر. (ناظم الاطباء).
مغیراتلغتنامه دهخدامغیرات . [ م ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مغیرة. غارت کنندگان . به غارت رفتگان . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و العادیات ضبحاً. فالموریات قدحاً. فالمغیرات صبحاً . (قر
مغیلانلغتنامه دهخدامغیلان . [ م ُ غ َ / م ُ ] (اِ) نام درختی است خاردار و به عربی آن را ام غیلان خوانند. (برهان ). درخت کیکر و ببول . (الفاظ الادویه ). درخت ببول که به هندی کیکر ن
محیلاتلغتنامه دهخدامحیلات . [ ] (اِخ ) نام موضعی است و در شعر امروءالقیس آمده است . (معجم البلدان ).