مغیرلغتنامه دهخدامغیر. [ م ُ ] (ع ص ) جیش مغیر؛ لشکر غارت کننده . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). غارت کننده . (غیاث ) : که حرم با هرچه دارم گو بگیرتا نگیرد حاصل من هر مغیر. م
مغیرلغتنامه دهخدامغیر. [ م َ ] (ع ص ) شیر که در آن سرخی خون باشد. (منتهی الارب ). شیر به خون آمیخته . (ناظم الاطباء). شیر سرخ به خون آمیخته . (از اقرب الموارد). || آب داده . (آن
مغیرلغتنامه دهخدامغیر. [ م ُ غ َی ْ ی َ ] (ع ص ) از حالی به حالی برگردانیده شده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). دیگرگون و از حالی به حالی برگشته . (ناظم الاطباء) : اگرچه موارد ر
مغیرلغتنامه دهخدامغیر. [ م ُ غ َی ْ ی ِ ] (ع ص ) تغییردهنده . دیگرگون کننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): ذلک بِأن َّ اﷲ لم یک مغیراً نعمة ا
مغیرفرهنگ انتشارات معین(مُ غَ یَّ) [ ع . ] (اِمف .) تغییر داده شده ، دیگرگون گشته ، از حالی به حالی شده .
مقیرلغتنامه دهخدامقیر. [ م ُ ق َی ْ ی َ ] (ع ص ) قیراندود. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : رهی صعب و شبی تاریک و تیره هوا چون قیر وزو هامون مقیر. منوچهری .ا
مغیراتلغتنامه دهخدامغیرات . [ م ُ غ َی ْ ی ِ ] (ع ص ،اِ) چیزهای ناپایدار و قابل تغییر. (ناظم الاطباء).
مغیراتلغتنامه دهخدامغیرات . [ م ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مغیرة. غارت کنندگان . به غارت رفتگان . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و العادیات ضبحاً. فالموریات قدحاً. فالمغیرات صبحاً . (قر
مغیربانلغتنامه دهخدامغیربان . [ م ُ غ َ رِ ] (ع اِ مصغر)مصغر مَغرِبان . ج ، مغیربانات . (منتهی الارب ). مصغر مغربان به معنی جای فروشدن آفتاب . (آنندراج ). جای فروشدن آفتاب و مغرب .
مغیرباناتلغتنامه دهخدامغیربانات . [ م ُ غ َ رِ ] (ع اِ) ج ِ مغیربان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به مغیربان شود.
مغیرةلغتنامه دهخدامغیرة. [ م َ رَ ] (ع ص ) ارض مغیرة؛ زمین آب داده و ارض مغیورة نیز و بنابر اصل چنین است . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). زمین آب خورده از بار
مغیرةلغتنامه دهخدامغیرة. [ م ُ رَ ] (ع ص ) آن اسب که بر آن غارت کنند. (مهذب الاسماء): خیل مغیرة؛ سواران غارت کننده . (از منتهی الارب )(ناظم الاطباء). تأنیث مُغیر. ج ، مغیرات . (
مغیرةلغتنامه دهخدامغیرة.[ م ُ غ َی ْ ی َ رَ ] (ع ص ) مغیره . تأنیث مغیر. ج ، مغیرات . دگرگون شده ها. تغییریافته ها : و از جمله ٔ مغیرات هنیز به معنی هنوز. (المعجم ص 231). || (اص
مغیراتلغتنامه دهخدامغیرات . [ م ُ غ َی ْ ی ِ ] (ع ص ،اِ) چیزهای ناپایدار و قابل تغییر. (ناظم الاطباء).
مغیراتلغتنامه دهخدامغیرات . [ م ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مغیرة. غارت کنندگان . به غارت رفتگان . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و العادیات ضبحاً. فالموریات قدحاً. فالمغیرات صبحاً . (قر