مغطلغتنامه دهخدامغط. [ م َ ] (ع مص ) کشیدن کمان و آنچه بدان ماند. (تاج المصادربیهقی ). سخت کشیدن کمان را. || دراز کشیدن چیزی را یا کشیدن چیزی نرم همچون روده . (منتهی الارب ) (آ
مقتلغتنامه دهخدامقت . [ م َ ] (ع مص ) دشمن داشتن .(تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (ترجمان القرآن ). دشمن گرفتن . مقاتة. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). دشمن گرفتن و دشمن داشتن به
مقطلغتنامه دهخدامقط. [ م َ ] (ع مص ) شکستن گردن کسی را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بر زمین زدن همسر خود را. (آنندراج ) (از منتهی الارب
مقطلغتنامه دهخدامقط. [ م َ ق ِ ] (ع ص ) بچه ٔ به ماه ششم یا هفتم زائیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مقطلغتنامه دهخدامقط. [ م ِ ق َطط ] (ع اِ) ج ، مقاط. (مهذب الاسماء). قطزن و آن را قطگیر نیز گویند. (غیاث ) (آنندراج ). قطزن . ج ، مَقاطّ. (ناظم الاطباء). استخوان کوچکی که نویسند
مقطلغتنامه دهخدامقط. [ م ِ ق َطط / م َ ق َطط ] (ع اِ) منتهای سر استخوان پهلوی اسب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مغطشلغتنامه دهخدامغطش . [ م ُ طِ ] (ع ص ) شب تاریک . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِخ ) خداوند عالم که شب را تاریک می گرداند. (ناظم الاطباء
مغطغطةلغتنامه دهخدامغطغطة. [ م ُ غ َ غ ِ طَ ] (ع ص ) قدر مغطغطة؛ دیگ جوشان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دیگ سخت جوشان . (از اقرب الموارد).
مغطللغتنامه دهخدامغطل . [ م ُ طِ ] (ع ص ) ابر توبرتوی بسیار تاریک . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به اغطال شود.
مغطمطةلغتنامه دهخدامغطمطة. [ م ُ غ َ م ِ طَ ] (ع ص ) دیگ سخت جوشان . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
مغطیلغتنامه دهخدامغطی . [ م ُ غ َطْ طا ] (ع ص ) پوشیده شده و نهفته شده و پنهان . (ناظم الاطباء). فروپوشانیده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تغطیة شود.
مغطشلغتنامه دهخدامغطش . [ م ُ طِ ] (ع ص ) شب تاریک . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِخ ) خداوند عالم که شب را تاریک می گرداند. (ناظم الاطباء
مغطغطةلغتنامه دهخدامغطغطة. [ م ُ غ َ غ ِ طَ ] (ع ص ) قدر مغطغطة؛ دیگ جوشان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دیگ سخت جوشان . (از اقرب الموارد).
مغطللغتنامه دهخدامغطل . [ م ُ طِ ] (ع ص ) ابر توبرتوی بسیار تاریک . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به اغطال شود.
مغطمطةلغتنامه دهخدامغطمطة. [ م ُ غ َ م ِ طَ ] (ع ص ) دیگ سخت جوشان . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
مغطیلغتنامه دهخدامغطی . [ م ُ غ َطْ طا ] (ع ص ) پوشیده شده و نهفته شده و پنهان . (ناظم الاطباء). فروپوشانیده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تغطیة شود.