مقلغتنامه دهخدامق . [ م ُق ق ] (ع ص ، اِ) (از «م ق ق ») زنان بلندقامت . ج ِ مقّاء: من اراد المفاخرة بالاولاد فعلیه بالمق من النساء. (علی علیه السلام ، از ذیل اقرب الموارد).
مقلغتنامه دهخدامق . [ م َق ق ] (ع مص ) کفانیدن شکوفه ٔ خرما را تا گشن دهند آن را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شکاف دادن خوشه ٔ خرمابن را تا گشن دهند آن را.
مقلغتنامه دهخدامق . [ م ُق ق ] (ع اِ) قارچی که به شکل انتهای شمع درآید. ج ، اَمقاق . (از دزی ج 2 ص 604).
مغادرتفرهنگ انتشارات معین(مُ دَ یا دِ رَ) [ ع . مغادرة ] (مص م .) ترک کردن ، باقی گذاشتن ، به جا گذاشتن .
شیلانفرهنگ انتشارات معین[ مغ . ] (اِ.) 1 - موقع صرف ناهار و صلای طعام . 2 - سفرة امرا و بزرگان . 3 - طعام .
تانسوخفرهنگ انتشارات معین[ مغ . ] (اِ.) = تنسوخ . تنسخ . تانکسوق . تنکسوق . تنسق : چیز نفیس ،تحفة نایاب که به عنوان هدیه برای بزرگان برند.