معکنةلغتنامه دهخدامعکنة. [ م ُ ع َک ْ ک َ ن َ ] (ع ص )جاریة معکنة؛ دختر که شکمش نورد و شکن دار باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). دختری که از فربهی شکمش نورددار و باچین باشد. (ناظم
مکنةلغتنامه دهخدامکنة. [ م ُ ن َ ] (ع اِمص ، اِ) قوت و شدت و سختی . (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). یقال : له مکنة؛ای قوة و شدة. (محیطالمحیط). و رجوع به مکنت شو
مکنةلغتنامه دهخدامکنة. [م َ ک ِ ن َ ] (ع اِ) جای باش مرغ . ج ، مَکِن . مکنات . (منتهی الارب ). آشیانه ٔ مرغ و جای باش مرغ . (ناظم الاطباء). || (اِمص ) تمکن . (از اقرب الموارد).
مکنةلغتنامه دهخدامکنة. [ م َ ن َ / م َ ک ِ ن َ ] (ع اِ) واحد مکن [ م َ / م َ ک ِ ] است . (از اقرب الموارد). رجوع به مکن شود.
مکنةلغتنامه دهخدامکنة. [ م ُ ک َن ْ ن َ ] (ع ص ) جاریة مکنة؛ دختر پردگین کرده شده .(منتهی الارب ). دختر مستور باپرده . (ناظم الاطباء).
مَسْکَنَةُفرهنگ واژگان قرآنشدت فقر(کلمه مسکنت به معناي شدت فقر است و ظاهرا مسکنت اين است که انسان به جائي از فقر و يا هر فقداني برسد که راه نجاتي از آن نداشته باشد )
luckiestدیکشنری انگلیسی به فارسیخوشبخت ترین، خوش شانس، خوشبخت، خوش اقبال، خوشحال، خوش یمن، خجسته، بختیار، بانوا، خوش قدم، سفیدبخت
مکنةلغتنامه دهخدامکنة. [ م ُ ن َ ] (ع اِمص ، اِ) قوت و شدت و سختی . (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). یقال : له مکنة؛ای قوة و شدة. (محیطالمحیط). و رجوع به مکنت شو
مکنةلغتنامه دهخدامکنة. [م َ ک ِ ن َ ] (ع اِ) جای باش مرغ . ج ، مَکِن . مکنات . (منتهی الارب ). آشیانه ٔ مرغ و جای باش مرغ . (ناظم الاطباء). || (اِمص ) تمکن . (از اقرب الموارد).