معنیفرهنگ مترادف و متضاد۱. مفهوم، مدلول ۲. مفاد، مضمون، لب ۳. حقیقت، محتوا، باطن ۴. هدف، مقصود، منظور، قصد، نیت ۵. دلیل، سبب، انگیزه ۶. مطلب، موضوع ۷. مورد، باره ۸. نکته
معنیدیکشنری فارسی به انگلیسیdefinition, effect, implication, import, intent, meaning, purport, sense, significance, signification
رضمةلغتنامه دهخدارضمة. [ رُ م َ ] (ع ص ) طائر رضمة. نعت است از رضم به معنی ثابت و برجا ماندن مرغ در پریدن . (منتهی الارب ). مرغ ثابت و برجا. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
وتنلغتنامه دهخداوتن . [ وُ ت ُ ] (ع اِ) ج ِ وتین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). به معنی رگ دل . || ج ِ واتن . (المنجد). به معنی ثابت و پاینده در جای خود و آب روان
تاشلغتنامه دهخداتاش . (اِ) کَلَف . (بحر الجواهر). کلف باشد که بر روی و اندام مردم پدید آید. (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) (ناظم الاطباء).کلف که بر روی بعض مردم پدید
اسملغتنامه دهخدااسم . [ اِ / اُ ] (ع اِ) اسم نزد بصریان معتل اللام مشتق از سمو بمعنی علو [ است ] بدلیل امثله ٔ اشتقاق او چون سمی یسمی تسمیة. و سمی در تصغیر و اسماء در جمع تکسیر
حرفلغتنامه دهخداحرف . [ ح َ ] (ع اِ) حد. لب . کنار. کناره . لبه . کرانه . (منتهی الارب ). تیزی . (ترجمان عادل ) (منتهی الارب ). شفا. جانب . طرف . (منتهی الارب ): حرف جبل ؛ تیزی