معمساتلغتنامه دهخدامعمسات . [ م ُ ع َم ْ م َ / م ُ ع َ م م ِ ] (ع ص ) جأنا بامور معمسات ؛ یعنی آورد نزد من کارهای دشوار وبی سر و پای را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ضیاءالدینلغتنامه دهخداضیاءالدین . [ ئُدْ دی ] (اِخ ) اردوبادی ، متخلص به شفیعی شارح معمیات حسین بن محمد شیرازی .
ذوالنون حکیملغتنامه دهخداذوالنون حکیم . [ ذُن ْ نو ن ِ ح َ ](اِخ ) اوراست شرحی بر معمیات حسین بن محمد شیرازی .
شهابلغتنامه دهخداشهاب . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن نظام . او راست : شرحی بر معمیات حسین بن محمد شیرازی . (از کشف الظنون ).
فخرالدینلغتنامه دهخدافخرالدین . [ ف َرُدْ دی ] (اِخ ) (مولانا...) فخر دردمندان و درویشان بود و مرهم ریش دلریشان . معمیات مشکل را آسان می گشود و معما نیز می گفت . (مجالس النفائس چ حک
حسین معماییلغتنامه دهخداحسین معمایی . [ ح ُ س َ ن ِ م ُ ع َم ْ ما ] (اِخ ) ابن محمد حسنی شیرازی نیشابوری . متوفی 904 هَ . ق . او راست : رساله در معما و کتاب معمیات هر دو به فارسی . (هد