معموریلغتنامه دهخدامعموری . [ م َ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ جانکی سردسیر هفت لنگ . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 75).
معموریلغتنامه دهخدامعموری . [ م َ ] (اِخ ) دهی از بخش مرکزی شهرستان خرمشهر است که 900 تن سکنه دارد که از طایفه ٔ هلالات هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
معموریلغتنامه دهخدامعموری . [ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دربقاضی است که در بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور واقع است و 499 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
معموریلغتنامه دهخدامعموری . [ م َ ] (حامص ) آبادانی . (ناظم الاطباء). معمور بودن . مجازاً تندرستی . سلامت : صحت این حس ز معموری تن صحت آن حس ز تخریب بدن . مولوی .دور از خوشی و معم
معموری بیهقیلغتنامه دهخدامعموری بیهقی . [ م َ ی ِ ب َ هََ ] (اِخ ) محمدبن احمداز فلاسفه و ریاضی دانان معروف و همدست خیام در ساختن رصد ملکشاهی بود. در فن مخروطات و در ادب و عربیت تألیفا
معمورینلغتنامه دهخدامعمورین . [ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان فشافویه است که در بخش ری شهرستان تهران واقع است و 313 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
حسین آباد معموریلغتنامه دهخداحسین آباد معموری . [ ح ُ س ِ دِ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. واقع در 12هزارگزی جنوب خاوری نیشابور. ناحیه ای است واقع در جل
کاظم آباد معموریلغتنامه دهخداکاظم آباد معموری . [ ظِ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور واقع در 15هزارگزی جنوب نیشابور. جلگه و معتدل و دارای 85 تن سکنه است . قنات
معموری بیهقیلغتنامه دهخدامعموری بیهقی . [ م َ ی ِ ب َ هََ ] (اِخ ) محمدبن احمداز فلاسفه و ریاضی دانان معروف و همدست خیام در ساختن رصد ملکشاهی بود. در فن مخروطات و در ادب و عربیت تألیفا
معمورینلغتنامه دهخدامعمورین . [ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان فشافویه است که در بخش ری شهرستان تهران واقع است و 313 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
حسین آباد معموریلغتنامه دهخداحسین آباد معموری . [ ح ُ س ِ دِ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. واقع در 12هزارگزی جنوب خاوری نیشابور. ناحیه ای است واقع در جل
کاظم آباد معموریلغتنامه دهخداکاظم آباد معموری . [ ظِ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور واقع در 15هزارگزی جنوب نیشابور. جلگه و معتدل و دارای 85 تن سکنه است . قنات
محمدلغتنامه دهخدامحمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد معموری بیهقی (متوفی در 485 هَ . ق .) ادیب و فیلسوف و از یاران خیام در اصلاح تقویم جلالی است . مدتی در اصفهان مصاحب تاج