معماریلغتنامه دهخدامعماری . [ م ِ ] (حامص ) بنایی و علم بنایی و شغل معمار. (ناظم الاطباء). عمل و شغل معمار. || آبادانی . آبادسازی : مصطفی آمده به معماری که دلم را خراب دیدستند. خاقانی .به معماری کعبه چون دست بردزمانه براهیم پنداش
معماریلغتنامه دهخدامعماری . [ م ِ ] (حامص ) بنایی و علم بنایی و شغل معمار. (ناظم الاطباء). عمل و شغل معمار. || آبادانی . آبادسازی : مصطفی آمده به معماری که دلم را خراب دیدستند. خاقانی .به معماری کعبه چون دست بردزمانه براهیم پنداش
معماریarchitecture 1واژههای مصوب فرهنگستان1. هنر طراحی و ساخت بنا 2. یکی از شاخههای مهندسی که موضوع آن طراحی و ساختِ بناهاست
تصویرسنجی معماریarchitectural photogrammetryواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از تصویرسنجی که به اندازهگیری و ارزیابی آثار معماری و میراث فرهنگی میپردازد