26 فرهنگ

582 مدخل


معلق کردن

۱. آویختن، آویزان کردن
۲. برکنار کردن، معزول کردن
۳. تعلیق
۴. به حال تعلیق درآوردن، معطل گذاشتن، معوق گذاشتن

suspend