لغتنامه دهخدا
عضب . [ ع َ ] (ع ص ، اِ) شمشیر، یا شمشیر برّان . (منتهی الارب ). شمشیر قاطع و برّان ، و آن وصف به مصدر است ، گویند: سیف عضب . (از اقرب الموارد). || مرد تیزسخن چرب زبان . || کودک خردسر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || گوساله ٔ شاخ برآورده . (منتهی الارب ). بچه ٔ بقره هرگا