مخزن 2reservoirواژههای مصوب فرهنگستان[زیستشناسی-میکربشناسی] جایی که عامل بیماریزا بهطور طبیعی در آن زندگی میکند و تکثیر مییابد [علوم دارویی] سازهای که در آن دارو انباشته میشود [مهندسی محیط
مخزن تغذیهriser 2, feederواژههای مصوب فرهنگستاندر ریختهگری، مخزنی از مذاب که برای جبران کسریهای ناشی از انجماد در قالب به کار میرود متـ . تغذیه 2
luckyدیکشنری انگلیسی به فارسیخوش شانس، خوشبخت، خوش اقبال، خوشحال، خوش یمن، خجسته، بختیار، بانوا، خوش قدم، سفیدبخت
تلاجنواژهنامه آزادتلاجن درگویش مازنی به 2 بخش (تلا)=خروس .(جن)=مخفف جنگ است گیاهی است بوته ای به ارتفاع یک متر واندی.بوته اش خاصیت دارویی دارد
خط 3track 1, line 1واژههای مصوب فرهنگستان1. هریک از قطعات صوتی ضبطشده در یک مخزن ذخیرۀ اطلاعات 2. هریک از نشانکهای مجزای ضبطشدۀ صوتی یا میدی
چاه تزریقinjection wellواژههای مصوب فرهنگستان1. چاهی در میدان نفت یا گاز، برای حفظ فشار یا افزایش بهرهوری، که از آن برای تلمبه کردن آب یا گاز یا بخار یا مواد شیمیایی به درون سازند مخزن استفاده میشود 2. چ
مخزن تغذیهriser 2, feederواژههای مصوب فرهنگستاندر ریختهگری، مخزنی از مذاب که برای جبران کسریهای ناشی از انجماد در قالب به کار میرود متـ . تغذیه 2
سوختگیری مجددrefuelingواژههای مصوب فرهنگستانپر کردن دوبارۀ مخزن سوخت هواپیما در آسمان یا زمین یا دریا متـ . سوختگیری 2