luckyدیکشنری انگلیسی به فارسیخوش شانس، خوشبخت، خوش اقبال، خوشحال، خوش یمن، خجسته، بختیار، بانوا، خوش قدم، سفیدبخت
لباب القرطملغتنامه دهخدالباب القرطم . [ ل ُ بُل ْ ق ُ طُ ] (ع اِ مرکب ) مغزدانه ٔ کافشه است . (فهرست مخزن الادویه ). مغز خسکدانه . گرم و خشک بود و مسهل بلغم بود و قولنج بگشاید و استسقا
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن یحیی بن زیدبن یسار ابوالعباس ثعلب النحوی اللغوی الخراسانی . امام کوفیین در نحو و لغت . و ثقة و بادیانت . وی ایرانی و از موالی بنوشیب
توت سه گللغتنامه دهخداتوت سه گل . [ تو ت ِ س ِ گ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نباتی است خاردار، در برگ و گل شبیه به گل سرخ و ثمر آن در طعم و شکل مانند توت سیاه اندک مدور و سه پهلو. آن
مازنیلغتنامه دهخدامازنی . [ زِ ] (اِخ ) نضربن شمیل بن خرشةبن یزیدبن کلثوم بصری مازنی از علمای فقه و حدیث و نحو بود که در شعر و نوادر و ادبیات عرب نیز دست داشت و از اصحاب خلیل بن
سه سنبللغتنامه دهخداسه سنبل . [ س ِ سُم ْ ب ُ ] (اِ مرکب ) سوسنبر و آن سبزی باشد میان پودنه و نعناع زیرا که چون پودنه را دست نشان کنند سوسنبر شود و آنرا سی سنبر نیز گویند. (برهان )