معزالغتنامه دهخدامعزا. [ م ُ ع َزْ زا ] (ع ص ) سوکوار و ماتم زده .(غیاث ) (آنندراج ). || (اِ) در شواهد زیر از خاقانی به معنی ماتم و سوکواری و عزا و تعزیت آمده است و ظاهراً مصدر
ماذالغتنامه دهخداماذا. (ع ادات استفهام ) این کلمه در عربی بر شش وجه می آید: اول آنکه ما استفهام است و ذا اشاره مانند ماذا التوانی . دوم آنکه ما استفهام است و ذا موصول مانند ماذا
معزالدینلغتنامه دهخدامعزالدین . [ م ُ ع ِزْ زُدْ دی ] (اِخ ) سنجر شاه ، اولین از اتابکان الجزیره (576-605) (طبقات سلاطین اسلام ص 145).
معزالدینلغتنامه دهخدامعزالدین . [ م ُ ع ِزْ زُدْ دی ] (اِخ ) لقب دیگر شهاب الدین محمد غوری بوده است . رجوع به شهاب الدین محمدبن بهاءالدین و طبقات سلاطین اسلام ص 263 و حبیب السیر چ خ
معزالدینلغتنامه دهخدامعزالدین . [ م ُ ع ِزْ زُدْدی ] (اِخ ) محمود، دومین از اتابکان الجزیره (جلوس به سال 605 هَ . ق .). (از طبقات سلاطین اسلام ص 145).
معزالدینلغتنامه دهخدامعزالدین . [ م ُ ع ِزْ زُدْ دی ] (اِخ ) بهرامشاه از سلاطین مسلمان دهلی بوده است (637-639 هَ . ق .) و رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 265 و 268 و حبیب السیر چ خیام
معزالدینلغتنامه دهخدامعزالدین . [ م ُ ع ِزْ زُ دْ دی ] (اِخ ) عمر شیخ پسر سوم امیر تیمور لنگ بود که پس از غلبه بر آل مظفر و فتح شیراز به حکومت فارس تعیین شد و یک سال بعد به سال 796
معزالدینلغتنامه دهخدامعزالدین . [ م ُ ع ِزْ زُدْ دی ] (اِخ ) سنجر شاه ، اولین از اتابکان الجزیره (576-605) (طبقات سلاطین اسلام ص 145).
معزالدینلغتنامه دهخدامعزالدین . [ م ُ ع ِزْ زُدْ دی ] (اِخ ) لقب دیگر شهاب الدین محمد غوری بوده است . رجوع به شهاب الدین محمدبن بهاءالدین و طبقات سلاطین اسلام ص 263 و حبیب السیر چ خ
معزالدینلغتنامه دهخدامعزالدین . [ م ُ ع ِزْ زُدْدی ] (اِخ ) محمود، دومین از اتابکان الجزیره (جلوس به سال 605 هَ . ق .). (از طبقات سلاطین اسلام ص 145).
معزالدینلغتنامه دهخدامعزالدین . [ م ُ ع ِزْ زُدْ دی ] (اِخ ) بهرامشاه از سلاطین مسلمان دهلی بوده است (637-639 هَ . ق .) و رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 265 و 268 و حبیب السیر چ خیام
معزالدینلغتنامه دهخدامعزالدین . [ م ُ ع ِزْ زُ دْ دی ] (اِخ ) عمر شیخ پسر سوم امیر تیمور لنگ بود که پس از غلبه بر آل مظفر و فتح شیراز به حکومت فارس تعیین شد و یک سال بعد به سال 796