متعرض شدنفرهنگ مترادف و متضاد۱. خاطرنشان ساختن، متذکر شدن، یادآوری کردن ۲. اعتراض کردن ۳. انتقاد کردن، به نقدکشیدن ۴. مزاحم شدن، پاپی شدن، ایجاد دردسر کردن
قورجلغتنامه دهخداقورج . [ رَ ] (اِخ ) نام نهری است میان قاطول و بغدادو از آنجا هنگام سیل بغداد در معرض غرق شدن قرار میگیرد. این نهر بنابه تقاضای مردم آن ناحیه به امر کسری انوشیر
معرضلغتنامه دهخدامعرض . [ م َ رِ ] (ع اِ) جای ظاهر کردن چیزی و به فتح راء نیز درست است . (غیاث ) (آنندراج ). محل عرض و ظاهر کردن چیزی . (از اقرب الموارد). جایی که چیزی را عرضه م
معرضلغتنامه دهخدامعرض . [ م ُ ع َرْ رَ ] (ع ص ، اِ) ستور. (منتهی الارب ) (آنندراج ). چارپا و ستور. (ناظم الاطباء). || چارپایی که داغ بر پهنای ران داشته باشد. (از اقرب الموارد).
افتادنلغتنامه دهخداافتادن .[ اُ دَ ] (مص ) از پا درآمدن . (از آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (از برهان ) (هفت قلزم ). از پا درآمدن . ساقط شدن . سقط شدن . (فرهنگ فارسی معین ) : بر ش