معذوریتلغتنامه دهخدامعذوریت . [ م َ ری ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) معذور بودن . حالت کسی که عذر او پذیرفته است .
معذوریلغتنامه دهخدامعذوری . [ م َ ] (حامص ) معذور بودن . معذوریت : گر مثالم دهد به معذوری تا به خانه شوم به دستوری .نظامی .
معذوریلغتنامه دهخدامعذوری . [ م َ ] (حامص ) معذور بودن . معذوریت : گر مثالم دهد به معذوری تا به خانه شوم به دستوری .نظامی .
معافیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات یت، بخشودگی، عدم تعهد، معذوریت، مصونیت، کاپیتولاسیون، اجازه، بهانه، تبرئه امان، زنهار، زینهار خدمات رایگان
[اسم] حمایتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ] حمایت، دفاع، پشتیبانی، پناه دفاع، مدافعه، نمایندگی، وکالت، استیفای حقوق، اثبات حقانیت، دفاع ازحقوق دیگری، اعتبار دیگری را برگرداندن، رفع اتهام