معتریلغتنامه دهخدامعتری . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) میهمانی که فرومی گیرد میزبان را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || کاری که پیش می آید و فرومی گیرد کسی را. (ناظم الاطباء) (از منته
معطریلغتنامه دهخدامعطری . [ م ُ ع َطْ طَ ] (حامص ) بویایی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). معطر بودن . خوشبویی : شعله ٔ برق و روز نو عزتش از مبارکی قله ٔ برف و صبحدم شیبتش از معطری