معتبرهلغتنامه دهخدامعتبره . [ م ُ ت َ ب َ رَ ] (ع ص )مؤنث معتبر. با اعتبار. مورد اعتماد : آنچه مسطور است از کتب معتبره ٔ این فن ّ... مستخرج و مستنبط است . (تاریخ نگارستان ). و رجوع به معتبر شود.
چارسو شیرازیهالغتنامه دهخداچارسو شیرازیها. (اِخ ) اسم یکی از محلات معتبره ٔ اصفهان است . (مرآت البلدان ج 4 ص 49).
یرلیغیدنلغتنامه دهخدایرلیغیدن . [ ی َ دَ ] (مص جعلی ) به معنی بیچارگی باشد ولی در هیچیک از کتب معتبره دیده نشده .(آنندراج ) (از فرهنگ وصاف ). و رجوع به یرلیغ شود.
سنقصهلغتنامه دهخداسنقصه . [ س َ ق َ ص َ / ص ِ ] (اِ) به معنی تهمت از شرح خاقانی و در دیگر لغات معتبره یافته نشد. (غیاث ) (آنندراج ).
حراقتلغتنامه دهخداحراقت . [ ح ِ ق َ ] (ع مص ) سوزش و سوختگی ، مگر در کتب معتبره ٔ لغات اینطور به الف بنظر نیامده . (غیاث ). رجوع به حراقه شود.
پوآنسولغتنامه دهخداپوآنسو. [ س ُ ] (اِخ ) لوئی . یکی از مشاهیر حکمای ریاضی و هندسه ٔ فرانسه است . مولد وی پاریس بسال 1777 م . و وفات در سنه ٔ 1859. وی یکی از موجدین مکانیک است و آثار معتبره ٔ بسیار در ریاضی دارد.