معالیلغتنامه دهخدامعالی . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مَعلاة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بلندیها. (غیاث ) (آنندراج ) . مقامات بلند. بزرگواریها. (یادداشت به خط مرحوم
معالیقلغتنامه دهخدامعالیق . [ م َ] (ع اِ) ج ِ مِعلاق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ِ معلاق و معلوق . (ناظم الاطباء). رجوع به معلاق شود.- معالیق کبد ؛ آنچه که کبد از وی آویخته
تاج المعالیلغتنامه دهخداتاج المعالی . [ جُل ْ م َ ] (اِخ ) محمدبن جعفربن محمد. در سال 461 هَ . ق . شریف مکه شد. (معجم الانساب صص 30 - 31 ذیل اشراف مکه ).
تاج المعالیلغتنامه دهخداتاج المعالی . [جُل ْ م َ ] (اِخ ) محمدبن شکربن ابوالفتوح حسن بن جعفرالحسنی (متوفی بسال 453 هَ . ق . مساوی 1061 م .) زرکلی در ترجمه ٔ احوال او آرد: آخرین کسی است
معالیقلغتنامه دهخدامعالیق . [ م َ] (ع اِ) ج ِ مِعلاق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ِ معلاق و معلوق . (ناظم الاطباء). رجوع به معلاق شود.- معالیق کبد ؛ آنچه که کبد از وی آویخته
تاج المعالیلغتنامه دهخداتاج المعالی . [ جُل ْ م َ ] (اِخ ) محمدبن جعفربن محمد. در سال 461 هَ . ق . شریف مکه شد. (معجم الانساب صص 30 - 31 ذیل اشراف مکه ).
تاج المعالیلغتنامه دهخداتاج المعالی . [جُل ْ م َ ] (اِخ ) محمدبن شکربن ابوالفتوح حسن بن جعفرالحسنی (متوفی بسال 453 هَ . ق . مساوی 1061 م .) زرکلی در ترجمه ٔ احوال او آرد: آخرین کسی است
فلک المعالیلغتنامه دهخدافلک المعالی . [ ف َ ل َ کُل ْ م َ ] (اِخ ) لقب منوچهربن قابوس بن وشمگیر زیاری . (یادداشت مؤلف ). امیرالمؤمنین القادر باﷲ او را فلک المعالی لقب داد. (ترجمه ٔ ت
شمس المعالیلغتنامه دهخداشمس المعالی . [ ش َ سُل ْ م َ ] (ع اِ مرکب ) آفتاب بلندیها. (فرهنگ فارسی معین ).