پوزیپ پوسلغتنامه دهخداپوزیپ پوس .(اِخ ) از معاریف یونان بعهد اسکندر که جلای وطن کرده و طرفدار ایران شده بود و در جنگ اسکندر با داریوش سوم اسیر مقدونیان گشت . (ایران باستان ج 2 ص 1322
داودخانلغتنامه دهخداداودخان . [ وو ] (اِخ ) (میرزا...) از معاریف سیرجان کرمان در اواخر دوره ٔ قاجاریه است . رجوع به تاریخ وزیری چ باستانی پاریزی ص 422 و487 شود.
کارت رایتلغتنامه دهخداکارت رایت . (اِخ ) از معاریف مؤلفین اروپائی معاصر صفویه . (تاریخ ادبیات ایران پروفسور براون ، ترجمه ٔ رشید یاسمی ص 7).
تاج المراکشیلغتنامه دهخداتاج المراکشی . [ جُل ْ م َ ک ُ ] (اِخ ) از معاریف دوران خلافت الحاکم بامراﷲالعباس متوفی بسال 753هَ . ق . (تاریخ خلفا ص 302).
ازوادالرکبلغتنامه دهخداازوادالرکب . [ اَزْ دُرْ رَ ] (اِخ ) سه تن از معاریف و اسخیاء قریش که هم سفران بودند و قافله ای که در آن بسفر میشده اند زاد با خود نمی برده اند برای جود ازوادال