معاجلغتنامه دهخدامعاج . [ م َ ] (ع مص ) اقامت کردن . عَوج . (منتهی الارب ) (ازناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). و رجوع به عَوج شود. || بازگشتن . (منتهی الارب )(یادد
مائجلغتنامه دهخدامائج . [ ءِ ] (ع ص ) هرچیز که موج از دریا بیرون اندازد. || طوفانی . (ناظم الاطباء) : سلطان چون فحل هائج و بحر مائج دودسته شمشیر می زد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1
مُعَاجِزِينَفرهنگ واژگان قرآنعاجز کنندگان - ناتوان کنندگان (کلمه معاجز مبالغه در اعجاز است ، و بعضي گفتهاند به معناي مسابقه است ، و عبارت "وَﭐلَّذِينَ سَعَوْاْ فِي ءَايَاتِنَا مُعَاجِزِينَ
معاجرةلغتنامه دهخدامعاجرة. [ م ُ ج َ رَ ] (ع مص ) زود درگذشتن از ترس و مانند آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
معاجیجلغتنامه دهخدامعاجیج . [ م َ ] (ع ص ) ریاح معاجیج ؛ بادهای تند گردانگیز. (منتهی الارب ) (ازآنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ضد آن مهاوین است . (از اقرب الموارد).
معاجاةلغتنامه دهخدامعاجاة. [ م ُ ] (ع مص ) بازداشتن و درنگ نمودن مادر شیر را از بچه به اغذیه ٔ دیگر یا به شیر دیگری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شیر دادن مادر کودک
معاجزلغتنامه دهخدامعاجز.[ م ُ ج ِ ] (ع ص ) عاجزکننده یا کینه دارنده و منه قوله تعالی والذین سعوا فی آیاتنا معاجزین ؛ ای یعاجزون الانبیاء و اولیاء اﷲ ای یقاتلونهم و یمانعونهم لیصی
مُعَاجِزِينَفرهنگ واژگان قرآنعاجز کنندگان - ناتوان کنندگان (کلمه معاجز مبالغه در اعجاز است ، و بعضي گفتهاند به معناي مسابقه است ، و عبارت "وَﭐلَّذِينَ سَعَوْاْ فِي ءَايَاتِنَا مُعَاجِزِينَ
معاجرةلغتنامه دهخدامعاجرة. [ م ُ ج َ رَ ] (ع مص ) زود درگذشتن از ترس و مانند آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
معاجیجلغتنامه دهخدامعاجیج . [ م َ ] (ع ص ) ریاح معاجیج ؛ بادهای تند گردانگیز. (منتهی الارب ) (ازآنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ضد آن مهاوین است . (از اقرب الموارد).
معاجاةلغتنامه دهخدامعاجاة. [ م ُ ] (ع مص ) بازداشتن و درنگ نمودن مادر شیر را از بچه به اغذیه ٔ دیگر یا به شیر دیگری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شیر دادن مادر کودک
معاجزلغتنامه دهخدامعاجز.[ م ُ ج ِ ] (ع ص ) عاجزکننده یا کینه دارنده و منه قوله تعالی والذین سعوا فی آیاتنا معاجزین ؛ ای یعاجزون الانبیاء و اولیاء اﷲ ای یقاتلونهم و یمانعونهم لیصی