مظنةلغتنامه دهخدامظنة. [ م َ ظِن ْ ن َ ] (ع اِ) موضع ظن یا جای گمان بردن .ج ، مَظان . (آنندراج ) (غیاث ). جای گمان بردن چیزی راکه در آنجای است . ج ، مظان . (منتهی الارب ). جایی که گمان میرود چیزی در آنجا باشد. (ناظم الاطباء). مظنة الشی ٔ، جای معهود چیزی که گمان رود آن چیز در آنجاست .ج ، مظان
مجنحلغتنامه دهخدامجنح . [ م ُ ن َ ] (ع اِ) به فارسی گل خوش نظرنامند. نوعی از ریاحین است و قابض و رافع اسهال و سیلان خون ... (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). لغت عربی است ، به فارسی گل خوش نظر نامند ... (فهرست مخزن الادویه ).
مجنحلغتنامه دهخدامجنح . [ م ُ ج َن ْ ن َ ](ع ص ) صاحب جناح یعنی صاحب بازو. (غیاث ) (آنندراج ).صاحب دو بال . (ناظم الاطباء). خداوند پر. صاحب پر : و بباید دانست که این علت کسانی را بیشتر افتد که بر و سینه ٔ ایشان تنگ باشد و گردن ایشان دراز باشد و میل سوی پیش داردو حلقوم
مجنحلغتنامه دهخدامجنح . [ م ُ ن ِ] (ع ص ) میل دهنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کسی که میل و رغبت می دهد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || میل کننده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اجناح شود.
مجنةلغتنامه دهخدامجنة. [ م َ / م ِ ج َن ْ ن َ ] (ع ص ) زمین پری ناک . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). زمین دارای جن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مجنةلغتنامه دهخدامجنة. [ م َ ج َن ْ ن َ ] (ع اِ) دیوانگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جنون . (از اقرب الموارد). و رجوع به جنون شود. || جای نهان شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
اقتباسدیکشنری عربی به فارسیذکر , نقل قول , احضار , احضار به بازپرسي , تقديرازخدمات , تقديررسمي , بيان , ايراد , اقتباس , عبارت , مظنه , نقل کردن , مظنه دادن , نشان نقل قول